باز هم نگفته ماند ...
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۴۲ ق.ظ
دیشب شب جمعه بود، دیشب را نمی خواستم از حرم فاطمۀ معصومه(س) خداحافظی کنم
دریا دریا حرف پشتِ سَدِّ چشمانم...
شلوغیِ معمولِ شب جمعه های حرم، رفت و آمد های مکرر، همهمۀ زائران و ... همه و همه این بار طور دیگری بودند
و نه تنها مانع تمرکز، ک ب عکس از لوازمِ حضور بودند
البت مَثَل من مَثَلِ حاضرِ غایب بود
و خیره خیره من - همه نگاه، سوی تو -
برای درکِ جَذْبه ای، و یا نشانه ای ز سوی تو
✜
لا ب لای زیارت نامۀ کریمۀ اهل بیت یکی از سلام ها ست :
السلـآمـ علیکِ یا عَمَّـةَ ولیِّ الله
سلـآمـ بر عمّـۀ صاحب الزمـان...
۹۳/۰۲/۱۹
از صبح دلم قم خواسته، بیش از حد ِ همیشه ...
امشب این پست شما بیشتر کرد این دلخواسته رو ...
السلـآمـ علیکِ یا عَمَّـةَ ولیِّ الله
قبول باشه ... بعضی جاها، نگفتهها از قبل خوانده شدهاند البته .