تَـبـتـیـلْ

... وَ تَـبَـتَّـلْ اِلَـیهِ تَـبتـیـلا

۴ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است


الحمدلله الذی که گذاشت امسال هم عرفه را نفس بکشم!!


»شروع

یا اباعبدالله، آقا خودتان می دانید اغراق نمی کنم، سطر به سطر این دعایی که انشاء کرده اید چه می کند با دلم و عجب نیست نام آن کوه "جَبلُ الرّحْمِه" باشد که در نهم ذی الحجه سال شصت هجری بر فرازش خواندید اَلحمدُلله الذی لَیْسَ لِقَضائِه دافِـعْ . . .

راستی همین اول کار باید سمتِ خیالم را به کدام قضای الهی متمایل کنم؟!

آخر هنوز تا کربلا راه زیادی در پیش است . . .



آقا می دانید چقدر دوست دارم با شما هم نوا شوم:

وَ انا اَشهدُ یا الهی بِحَقیقَه ایمانی وَ عَقْد عَزَماتِ یَقینی


»وُقــوف

یا اباعبدالله؛

دوست دارم عرفه را، بلکه تمام عُمرم را در صحرای تـو وقــوف کنم


سرم خاک کف پای حسین است

دلم مجنون صحرای حسین است

» تقصیر

 یا اباعبدلله؛

در حجِّ تـو حاجیانت سر از بدن "تقصیر" می کنند 


بـادا شلـوغ دور و برت کـعبۀ عـزیـر

من حاجیِ تو ام که به تقصیر می شوم


» روح

یا اباعبدلله؛

ای روحِ ناشناختۀ عرفه و عرفات و عرفان؛



/ یا بُنَیَّ، قَتَلوکَ وَ ما عَرَفوکَ وَ مِن شُرْبِ الْماءِ مَنَعُوکَ /




+
التماس دعایِ . . .

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۲ ، ۲۲:۵۶
تبتیل


بعضی وقتها برای گذاشتن یک پست آدم ناچار است "کـُنتراست"  متـنش را دستکاری کند

فی المثل این " وضوح "  تا جایی تقلیل پیدا کند که حتی سایه روشن های دلِ متن هم دچارِ خفه خوانِ ناحق شوند!



اللهم اجعلنا اهلِ اشاره !!




پ.ن1:
به مجرد اینکه به بعضی ها  بگویی  "ف" می توانی در راهِ  برگشت از "فرحزاد" ملاقاتشان کنی!
آنانم آرزوست!

پ.ن2:
 این پست فرا زمانی بود...کلی و برای همیشه


۱۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۲ ، ۱۵:۲۵
تبتیل


"پیش از ابتداء" عمداً بعد از "ابتداء" نوشته شد!!
اما بیانِ اولین پُست اصلی را، حرفِ اول را ب دووشِ "پیش از ابتداء" گذاشتم!



نوکر

خیلی مهم است آدمیزاد حرف اول را از کجا شروع کند، پیش خودش اَلاَهَم فَألمُهِم بکند ک اول کجا برود سراغ کی برود، از کی بگوید...

مَشقِ حُـسیـن کرده ام و باز می کنم

تـکلیـف را مُـعلّـم تـکــرار می کند


رسالتِ این پست خواهشِ اشک است، اصلا بگو ببینم دل گرفته ای رفیق؟ دوست داری گریه کنی؟

توپ ت  گم شده؟ پول کم آوردی؟ با معشوقت قهری، شکست عاشقانه خوردی یا ... ؟
یا
از اخلاقت ناراحتی؟ نکند از کمی عباداتت دلگرفته ای؟ شاید هم از نَفس أمّاره ب تنگ آمده ای یا ... ؟

نمی پرسم از چه ها دلت گرفته است، فعلا مهم این است ک دلت گرفته است بیا ببینیم چکار می شود کرد

مضمونی دست و پا شکسته یادم آمده از امام رضا(ع)

 یأبنَ شَبیب اِن کُنتَ باکیاً لِشیءٍ فَأبکِ للحُسَینِ بنِ عَلیِ
یأبن شبیب اگر خواستی برای چیزی گریه کنی برای حسین بن علی(ع) گریه کن

بهانۀ اشک را ک خودمان کم نداریم رفیق، بهانه را بگذار فقط بهانه بماند نه بیشتر و سریع قبلۀ چشمانت را ب سمتِ حسیــن(ع) متمایل کن


نم پس نمی دهد دل خونم به غیرِ اشــک

این پَـرده پوشی است که سَتـّـار می کند



حسین(ع) جان!
حتی بهشت . . .

حتی بهشت ارزشِ اشــکِ مـرا نداشت

چشمم فقط ب خاطرِ تـــــو کار می کند



حتما تو هم ب این فکر کرده ای ک " اصلا حسین جنسِ غمش فرق می کند "، هرچقدر در مجلسِ حسین(ع) گریه کنی، ب سر و سینه بزنی، یا همین ک آنجا حضور داشته باشی.. هیچکدام باعث افسردگی و دل مردگی نخواهد بود

با روضۀ حسین نَفَس تازه می کنم

وقتی هوای شهر نَفَس گیر می شود

***
می آیم از کدورت و اشکِ عزای تــو

سرچشمۀ طهارت تصویر می شود



مبادا خیال کنی خواستن حوائجِ روزمره ات از امام حسین(ع) کاری عوامی و سطح پایین است!
اتفاقا باید جزئی ترین خواسته هایت، مثلا نمکِ سفره ات را هم از ایشان طلب کنی چ برسد ب دیگره چیزها
این منافاتی ندارد با عُمقِ فهم تو از عظمت ایشان و این خانواده.. که سیرۀ بزرگان هم همین بوده است

حتی غبــارِ پـرچمِ تــو می دهد شِفاء

اینجا دَخیـلِ تک تکِ اسباب می شوم
 

فرمایش پیغمبر اکرم(ص) را که شنیده ای اِنَّ لِقَتُلِ الْحُسَیْنِ حَرارَةً فی قُلوبِ الْمُؤمِنینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً
حرارتی ک هیچگاه ب سردی نمی گراید...

هر "یا حسین" زخـمِ جدیدی ست، کهنه کار

آن کهــنـۀ جــــدیـــــد تـرَم را بـیـــــــــــاورید


مضمونی دست و پا شکسته از یک حدیث خاطرم را روشن کرد، اگر اشتباه نکنم می گفت در مصیبت سیدالشهدا(ع) خدا بر دل مومنین پرده ای کشیده ک مبادا همه چیز را بفهمند و دِق کنند


دیدی روضه خوان ها در بین روضه خوانی ب جاهای سختِ ماجرا ک می رسند گاهی از این اصطلاح استفاده می کنند : "ان شاالله راست نباشد... : (( "
مگر اینکه با تَغافُل(مصلحتاً خود را ب نداستن زدن ) بشود کمی آرام ماند...


سنگیـنـیِ غمَــت به تـغافُل مرا فکند

لعنت به من اگر زِ سَرم وا کنم تـــو را






غَرضِ این پست نَمی اشک بود برای حضرتِ ارباب(ع) و کمی یـاد  برایشان!

حالا به سطورِ آخر رسیده ام  و می بینم هنوز غَرَض حاصل نشده

می دانم گناه مانع است و  می دانم مانع همان مـ ـن است، همان نَفسِ مـ ـن

اما حضرتِ دلدار (ع) به خودتان قَسَم دوست دارم ببارم برای شما، از خودتان می خواهم اشک را...


این چشم ها سوالِ دو مجهولیِ مَنـند

حل کن در آب مسألۀ جویـبــار را
. . .



۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۵:۰۵
تبتیل

بسم الله الرحمن الرحیم


۞ ... وَ اذْکُـرِ اسْمَ رَبّـک وَ تَـبَـتَّـلْ إِلَیْهِ تَـبْتـیلا ۞ سوره مزمل/ آیه 8


و نام پروردگارت را یاد کن و تنها دل بر او ببند!





ک این راه جز با مبارزه رفتنی نیست و اینجا "وفا به رنگ خون"* است



*نام وبلاگ یکی از خوبان



۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۲ ، ۰۴:۴۹
تبتیل